جدول جو
جدول جو

معنی ناز و نوش - جستجوی لغت در جدول جو

ناز و نوش
(زُ)
عیش و نوش. خوشگذرانی:
صبا به تهنیت پیر می فروش آمد
که موسم طرب و عیش و ناز و نوش آمد.
حافظ
لغت نامه دهخدا
ناز و نوش
عیش و نوش خوشگذرانی: صبا بتهنیت پیر می فروش آمد که موسم طرب و عیش و ناز و نوش آمد. (حافظ. 118)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ساز و نوا
تصویر ساز و نوا
ساز و آواز، ساز و سرور، برای مثال تا مطربان ز شوق منت آگهی دهند / قول و غزل به سازونوا می فرستمت (حافظ - ۱۹۸)
فرهنگ فارسی عمید
(یُ)
خوشگذرانی. لهو و لعب. نا و نوش: پسر از لذت نای و نوش این سخن در گوش نیاورد. (گلستان)
لغت نامه دهخدا
(وُ)
نغمه و نی شنیدن و شراب نوشیدن و حاصل معنی عشرت وطرب است. (آنندراج) (غیاث اللغات) (از بهار عجم)
لغت نامه دهخدا
(زُ نَ)
ساز و آواز. ساز و سرور. بزن و بکوب. ساز و نواز:
رطل کشان صبح را نزل و نوای تازه بین
زخمه زنان بزم را ساز و نوای تازه بین.
خاقانی.
- بسازو نوا، با ساز و آواز، با تار و طنبور:
تا مطربان ز شوق منت آگهی دهند
قول و غزل بساز و نوا میفرستمت.
حافظ.
، ایضاً، به اقسام آلات. مکمل. رجوع به ساز شود
لغت نامه دهخدا
(زُ نِ عَ)
نعمت و مال. فراخی. فراوانی. رخاء. آسایش. رامش. ناز و نعمت:
هستندناصحانت ز ناز و نعم غنی
چونانکه حاسدانت ز بار نقم غمی.
سوزنی.
رجوع به ناز شود
لغت نامه دهخدا
(زُ)
قر و غربیله. (یادداشت مؤلف). ادا و اطوار. رجوع به ناز شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناز و نوز
تصویر ناز و نوز
ادا و اطوار قر و غربیله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نای ونوش
تصویر نای ونوش
لهوولعب خوشگذرانی: پسراز لذت نای ونوش این سخن درگوش نیاورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناز و نوز
تصویر ناز و نوز
((زُ))
ادا و اطوار، قر و غمیش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ساز و نوا
تصویر ساز و نوا
((زُ نَ))
ساز و آواز، ساز و سرور
فرهنگ فارسی معین